ابلها مردا من عدوی تو نیستم؛ من انکار تو ام

۱۳۸۸ آذر ۱, یکشنبه

ویلیام بلیک

اشاره: محسن خان شریفانی - که عمرش دراز باد - رایانامه ای مرحمت فرموده اند به همراه شعری از ویلیام بلیک انگلیسی که بیا و چیزی در باب این شعر بنویس. به مرگ مولف که اعتقاد نداشته باشی، اول باید ببینی شاعر کیست. اسمش که آشنا میزند، میروم توی ویکیپدیا. تا بفهمم این همان است که "ازدواج بهشت و جهنم" را نوشته، خاطر رفته است به سالهای دبیرستان و نقاشیهای کتاب غزلیات شکسپیر با آن ترجمه های دوزاری و دست دوم فروشیهای انقلاب و آشنایی با مرحوم آقای بلیک. تازه میفهمم که این بزرگوار، علاوه بر نقاشی و آن نقدهای خواندنی اش بر دین رسمی، شاعر هم هست و چه اشعاری. زندگینامه اش را که میخوانم، انگار رفاقت چندهزارساله داریم. مردی که راه حلی برای آشتی سنت و تجدد داشت.

محسن جان! به نظرم اینکه فرستاده ای که من چیزی در باب این شعر بنویسم، منظورت این بوده که چیزی در کلاس و ادبیات خودمان بنویسم. ترجمه ای که فرستاده بودی به نظرم شبیه آن چیزی آمد که به آن ترجمه تفسیری میگویند. گاهی هم به سنت مترجمان اشعار ایرانی، ارتباط عمیق معنایی بین سطور را در نظر نگرفته و هر سطر را جداگانه معنا کرده است. به نظرم روح این شعر، سادگی ای را هدف دارد که تکلف تفسیر نابودش میکند. این است که ترجمه ای از خودم نوشتم. به هر حال این تو و این فهم ناقص من.


زمینه تاریخی شعر: این شعر ظاهرا در سال 1792 ساخته شده است که سالی بسیار پر التهاب برای اروپای غربی بوده است. در پاریس، مردم انقلابی قدرت پادشاه را بسیار محدود کرده بودند و سردمداران بریتانیایی تلاش میکرده اند که از گسترش این شورشها به بریتانیا جلوگیری کنند و لذا قوانین بسیار سخت گیرانه ای را در لندن وضع کرده بودند. به گمانم لغاتی که بلیک بکار برده است، گویای این فشار و تمایل وی برای گسترش موج انقلاب به بریتانیاست.

London

لندن (تیترشه)

I wander thro' each charter'd street
Near where the charter'd Thames does flow
And mark in every face I meet
Marks of weakness, marks of woe

در هر خیابان به زنجیرکشیده شده پرسه میزنم
نزدیک آنجا که [رودخانه] "تیمز" به زنجیرکشیده شده جریان دارد
و بر هر چهره که میبینم، داغی زده است
داغهایی از یاس، داغهایی از غم

شروع بسیار وحشتناک که اختناق از کلماتش میبارد. تکرار مکرر دو واژه charter'd و mark واقعا فضا را برای خواننده تنگ میکند. اینکه به رودخانه هم حکمرانی میکنند و او را در بند آورده اند، به نظرم اوج خفقان سیاسی را نشان میدهد. به نظرم یک ظرافتی در سطر سوم وجود دارد و آن اینکه فعل mark به رودخانه باز میگردد. یعنی این رودخانه به زنجیرکشیده شده است که بر چهره ها داغ میزند. به نظرم خط آخر هم نکته ای دارد. اینکه mark را جمع بسته است در مقابل face که در خط قبل مفرد است، نشان از داغها بر چهره واحد دارد به نظرم. این عمق فاجعه را بیشتر میکند. "هر که بر چهره از این داغ، نشانها دارد".


In every cry of every man
In every infants cry of fear
In every voice; In every ban
The mind-forg'd manacles I hear

در هر خروش هر انسان
در هر کودکی که از ترس میگرید
در هر صدا؛ در هر سکوت
بغضهای فروخورده ذهنی در بند به گوشم میرسد

این بند سراسر از احساسات عمیق و تجربیات پیچیده حاصل از سالها گوش کردن به ندای درون سرچشمه گرفته است. cry در خط اول، به معنای خروش است و با cry در خط دوم که به معنای گریستن است، متفاوت است. چراکه بعید است چیره دستی مثل بلیک، یک کلمه را به یک معنا دوبار تکرار کند؛ آن هم با تکرارهایی که در بند اول شعر داشته است. علی الخصوص cry در هیچکدام از دو بیت، صدای ناشی از خروش یا گریه را هدف ندارد. چرا که در بیت سوم به وضوح همه صداها و سکوتها را ذکر میکند. در خط اول، خروش - نه سروصدای مردمان خروشنده - و در خط دوم کودک - خود کودک، نه صدای گریه اش از ترس - است که به گوش او میرسند و فهم این مطلب، اندک تاملی میطلبد تا زیبایی این بند را با یک تکرار خسته کننده تمیز بدهیم. در بیت آخر این همخانوادگی دور forg'd با forget هم شایان توجه است؛ حداقل برای من.


How the chimney-sweepers cry
Every blackening church appalls
And the hapless soldiers sigh
Runs in blood down palace walls

چنانکه دودکش پاک کن ها میگریند
قامت سیاه کلیساها به لرزه می افتد
و آه سربازان بخت برگشته
در [خطی از] خون از دیوارهای قصر فرومیچکد

به نظرم دوباره بلیک همان بند قبل را اما اینبار نه از بعد احساسی عمیق، که از بعد اجتماعی تر و محسوس تر برای عامه تکرار میکند. سیاه خواندن قامت کلیسا در تناسب با چهره دودکش پاک کن ها که معمولا سیاه است، یک شاهکار به نظرم میرسد. تلخی cry هنوز هم اینجا به مذاق میرسد. کلمه blackening در معنای دورتر به معنی بدنام و بدکاره هم بکار میرود و این به نظرم عمق نفرت بلیک از دین رسمی را نشان میدهد. برایم طول کشید تا ببینم که در خط سوم از کلمه hapless به معنای بخت برگشته (آنکه کنترلی بر وضعیت ندارد) استفاده کرده است نه hopeless به معنای ناامید (آنکه میتواند وضعش را عوض کند). و البته مفهوم سرباز در کنار آه یک میزانسن وحشتناک را تولید میکند. در خط آخر دوباره این فعل Runs که به گمانم به فاعل sigh بر میگردد و این صنعت تشخیص ادبی به نظرم فوق العاده است.


But most thro' midnight streets I hear
How the youthful harlots curse
Blasts the new-born infants tear
And blights with plagues the marriage hearse

اما افسوس که آنچه نیمه شبان در خیابان میشنوم
چگونه نفرین روسپیان جوان
صدای گریه کودکانِ نوزاد را درمی نوردد
و نعش طاعون زده همخوابگی را زنگ‏اندود میکند

بند آخر به نظرم عمق درد شاعر را بیان میکند؛ گذار از ایده آل ذهنی شاعر به فضای رئال اجتماعی. و این روسپیگری که سمبل از دست رفتن معصومیتها و اصالتهاست. و البته روسپیگری را به معنای عامتری از رابطه جنسی بکار میبرد. توالد ایده های التقاطی که راهی به جایی ندارند و لعاب گونگی شان حسابی آرزده خاطرش کرده بوده به نظرم. اشاره خط اول به خیابانهای نیمه شب در مقابل خیابانهای به زنجیرکشیده شده بند اول، به نظرم نوعی تضاد را دنبال میکند که شاید از آرامش شب ناشی شده باشد. تاکیدش بر جوانی روسپیان در خط دوم نکته قابل تاملی است، همانطور که تاکید new-born را بر infant افزوده است در خط سوم. اما خط آخر بسیار برایم ثقیل الفهم است. فکر نمیکنم به درستی فهمیده باشم که منظورش چه بوده است.



از نظرات بند به بند که بگذریم، بلیک را در کنار پروین اعتصامی طبقه بندی کنیم، به نظرم بد نباشد. شباهتهای بسیار در اشعارشان میشود یافت. ترکیب مضمون اجتماعی با آن روحهای وحشی که ناگهان تو را در دریایی از احساس غرق میکنند، موضوع مشترکی بین ایندو باید باشد. البته من پروین را بیست سال است که میشناسم و بلیک را به عنوان شاعر سه روز. شاید هم دقیقا به همین دلیل باشد که این مقایسه را انجام میدهم! و ببخش محسن جان که اینقدر آدمها مرا مسحور میکنند که به جای نقد شعر به نظاره شاعر پرداخته ام. به هر حال این بود همه بضاعت ما.

۱ نظر:

درباره من

عکس من
هنوز دانشجوی دکتری مهندسی برق