ابلها مردا من عدوی تو نیستم؛ من انکار تو ام

۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

کوانتوم

اشاره: گاهی در خودم چیزهای مهیبی پیدا میکنم. پتانسیلهای مثبت و منفی ای میبینم که حیرتم را برمی انگیزد. هر چه سعی میکنم، نمیتوانم خودم را کامل بشناسم. برایم عجیب نیست که کسی که خودش را بشناسد، خدایش را هم بشناسد.

بعضی چیزها را یاد نمیگیرم. نمیخواهم که یاد بگیرم. میدانم که یاد گرفتنم کوانتومی است. یکبار باید 100 واحد انرژی بگذارم و یاد بگیرم و خلاص؛ اما هزار بار 99 واحد انرژی میگذارم و یاد نمیگیرم. چون نمیخواهم این کوانتوم لامصب را رد کنم. یعنی فرسنگها بیشتر انرژی مصرف میکنم ولی نمیخواهم یاد بگیرم. این بهای نخواستن است.

۲ نظر:

  1. در دنیای کوانتومی، ما با مشکلی مواجهیم به نام تقلیل تابع موج،این مشکل تا زمانی که نخوای چیزی را مشاهده کنی( یا به قول فیزیکی ها اندازه گیری کنی) پیش نمیاد. ولی همینکه بخوای کوچکترین اندازه گیری داشته باشی، سیستم ات که تا قبل از اندازه گیری بی نهایت احتمال براش وجود داره مجبور می شه فقط یک حالت را انتخاب کنه، و بعد از این اتفاق آدم اگه هزار بار دیگه همین اندازه گیری را بکنه هیچ تغییری تو نتیجه بدست نمیاد، اینکه چه حالتی را می بینیم دست ما نیست و بر میگرده به هزاران متغیر پنهانی که چون چیزی در موردشون نمی دونیم، اندازه گیری و شناخت مون ناقصه.
    حالا شناخت آدم از خودش، دنیا و ... هم یه جور اندازه گیریه، اندازه گیری یه جور محدود سازیه ، ( شاید برای همینه که می گن نمی شه برای خدا مکان و ... قائل شد،) آدم نه می تونه بی خیال شناخت و اندازه گیری بشه و نه اینقدر دیتا داره که بتونه جواب دقیق بدست بیاره. شاید نهفته موندن یک سری متغیر برگرده به نخواستنمون.

    پاسخحذف

درباره من

عکس من
هنوز دانشجوی دکتری مهندسی برق