ابلها مردا من عدوی تو نیستم؛ من انکار تو ام

۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

در باب صبر

اشاره: مادرکم - که درود خداوند بر او باد - همواره توصیه ام میکرد به خواندن سوره والعصر؛ میگفت صبر می آورد. علی جهانیان - که عمرش دراز باد - یک روز بین دانشکده برق و مکانیک در پردو در چشمانم نگاه کرد و گفت خدای عالمیان با همه عظمتش با صابران است؛ ان الله مع الصابرین و هر دو گریستیم.


ایوب را به صبر میشناسیم که خداوند او را به صبر در کلامش ستوده است. در تفسیر آیه هشتاد و سوم سوره انبیاء که میفرماید: "و ایوب اذ نادی ربه انی قد مسنی الضر و انت ارحم الراحمین" برخی گفته اند که ایوب دعا کرد؛ بر این روال که "خداوندا بر من سختیهایی رسیده و تو ارحم الراحمینی، بیا و مشکل من را حل کن". حال آنکه عظماء تفسیر میفرمایند آن "واو" در "و انت ارحم الراحمین"، واو حالیه است یعنی ایوب فرمود: "خداوندا در همان حال که تو ارحم الراحمینی، سختیها وجود مرا لمس کردند."

تفاوت را میفهمی؟ به راستی چنین کس را نباید به صبر ستود؟

این را که فهم کردی، فهم کن که برای درک بهتر من و تو گاه به واو هم بسنده نکرده است، آنجا که در سوره انشراح به تاکید فرمود "فان مع العسر یسرا * ان مع العسر یسرا". معیت دو شیء یعنی همراهی دو چیز از یازده وجه مختلف که یکی از آنها زمان است. نه اینکه آسانی بعد از سختی می آید، این دو همراهانند. چشم بگشای. بیشتر اضافه کنم که بار اول با حرف "ف" شروع کرد که ممکن است مقید کند جمله را به ماقبل. پس از سر رحمت، بار دیگر، بی هیچ قید، جمله را تکرار کرد؛ که شبهه ای نماندمان.

بیا با هم بفهمیم.


.

۱ نظر:

  1. این عینیت هم پدیده ی عظیمی است. جالبش این است که گاهی برای مفاهیمی واقع می شود که با هم موازی اند به مثل ایمان و تعصب. گاهی هم بر مفاهیمی واقع می شود که بر هم عمودند و ادراک و ابرازشان اسان نیست به مثل همین حرف شما صبر و فرج. گاهی هم بر مفاهیمی صادق است که متنافر اند. به مثل تمام ان مثال هایی که قابل گفتن نیست

    پاسخحذف

درباره من

عکس من
هنوز دانشجوی دکتری مهندسی برق