ابلها مردا من عدوی تو نیستم؛ من انکار تو ام

۱۳۸۹ اردیبهشت ۶, دوشنبه

غزلی برای روزهای آخر امیدواری

خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری

لحظه های کاغذی را روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی، زندگیهای اداری

آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین
سقف های سرد و سنگین، آسمانهای اجاری

عصر جدولهای خالی، پارکهای این حوالی
پرسه های بیخیالی، نیمکتهای خماری

رونوشت روزها را روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی، جمعه های بیقراری

عاقبت پرونده ام را با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری

روی میز خالی من، صفحه باز حوادث
در ستون تسلیت ها، نامی از ما یادگاری


مرحوم قیصر امین پور


.

۲ نظر:

درباره من

عکس من
هنوز دانشجوی دکتری مهندسی برق