ابلها مردا من عدوی تو نیستم؛ من انکار تو ام

۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

غزلی حاکی از بدحالی

خواب گم شد، خیال یادم رفت
معنی شور و حال یادم رفت

بغض امسال در گلو ترکید
خنده پارسال یادم رفت

بس که نالیدم از جداییها
خاطرات وصال یادم رفت

واژه هایم کدر شدند و کبود
حرفهای زلال یادم رفت

عشق، این ناگزیر ناممکن
مثل خواب و خیال یادم رفت

در هجوم مخنثان، دونان
صولت پور زال یادم رفت

شیهه اسبها، خروش یلان
بوی وحشی یال یادم رفت

پرکشید از خیال من پرواز
یا نیاز به بال یادم رفت؟

هر چه غیر از سکوت واهی بود
خوب شد قیل و قال یادم رفت

حرفها با تو داشتم اما ...
همه اش ... بیخیال! یادم رفت


استاد محمدرضا ترکی


.

۱ نظر:

درباره من

عکس من
هنوز دانشجوی دکتری مهندسی برق