ابلها مردا من عدوی تو نیستم؛ من انکار تو ام

۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

از نجمه زارع

اشاره: نجمه زارع را فکر کنم حالا دیگر همه میشناسند. همزادیمان در یکسال، عجیب قرابتی را به انبان حسم میریزد. دو غزل کاملا متفاوت از آن مرحوم را اینجا نوشته ام. بماند که من و تو میدانیم ایندو متفاوت نیستند.

تو نیستی و این در و دیوار هیچ وقت....
غیر از تو، من به هیچ كس انگار هیچ وقت....

اینجا دلم برای تو هی شور می‌زند
از خود مواظبت كن و نگذار هیچ وقت...

اخبار گفت شهر شما امن و راحت است
من باروم نمی شود اخبار هیچ ‌وقت

حیفند روزهای جوانی ... نمی‌شوند
این روزها دومرتبه تكرار، هیچ وقت

من نیستم بیا و فراموش كن مرا
كی بوده‌ام برات سزاوار؟ هیچ وقت

بگذار من شكسته شَوَم تو صبور باش
جوری بمان همیشه كه انگار هیچ وقت...

---------------------------


تو دست خواهی زد به هر کاری غضنفر
شاید دل من را بدست آری غضنفر

در گوشه ده در اتاقی تنگ و تاریک
با یاد من تا صبح بیداری غضنفر

مال تو باشم؛ آرزوی تو همین است
چه آرزوی کوچکی داری غضنفر

به مادرت این را بگو تا کی قرار است
هی دست روی دست بگذاری غضنفر

فریاد تو در کوچه می پیچد که داری
یک مشت نان خشک در گاری غضنفر

من با توام فردا که فقر از تو بسازد
یک مرد بی اعصاب و سیگاری غضنفر

حتی اگر شب ها بدون نان بخوابم
حتی اگر من را بیازاری غضنفر

نه خانه و ماشین؛ برای زندگیمان
کافیست اینکه دوستم داری غضنفر

من شوهرم یک مرد شیک و با کلاس است
یک روز می فهمی سر کاری غضنفر


۱ نظر:

  1. شعر دوم یعنی غضنفر روم خیلی تاثیر گذاشت
    چقدر احساسات پاک و خالص و عشق در وجود مرحومه زارع بوده ..خدا رحمتش کنه
    من با این شعرها فقط گریه میکنم
    کاری از دستم بر نمیاد و فقط گریه م یکنم

    پاسخحذف

درباره من

عکس من
هنوز دانشجوی دکتری مهندسی برق