تو نیستی و این در و دیوار هیچ وقت....
غیر از تو، من به هیچ كس انگار هیچ وقت....
اینجا دلم برای تو هی شور میزند
از خود مواظبت كن و نگذار هیچ وقت...
اخبار گفت شهر شما امن و راحت است
من باروم نمی شود اخبار هیچ وقت
حیفند روزهای جوانی ... نمیشوند
این روزها دومرتبه تكرار، هیچ وقت
من نیستم بیا و فراموش كن مرا
كی بودهام برات سزاوار؟ هیچ وقت
بگذار من شكسته شَوَم تو صبور باش
جوری بمان همیشه كه انگار هیچ وقت...
تو دست خواهی زد به هر کاری غضنفر
شاید دل من را بدست آری غضنفر
با یاد من تا صبح بیداری غضنفرمال تو باشم؛ آرزوی تو همین است
چه آرزوی کوچکی داری غضنفربه مادرت این را بگو تا کی قرار است
هی دست روی دست بگذاری غضنفرفریاد تو در کوچه می پیچد که داری
یک مشت نان خشک در گاری غضنفرمن با توام فردا که فقر از تو بسازد
یک مرد بی اعصاب و سیگاری غضنفر حتی اگر شب ها بدون نان بخوابم
حتی اگر من را بیازاری غضنفرنه خانه و ماشین؛ برای زندگیمان
کافیست اینکه دوستم داری غضنفرمن شوهرم یک مرد شیک و با کلاس است
یک روز می فهمی سر کاری غضنفر
شعر دوم یعنی غضنفر روم خیلی تاثیر گذاشت
پاسخحذفچقدر احساسات پاک و خالص و عشق در وجود مرحومه زارع بوده ..خدا رحمتش کنه
من با این شعرها فقط گریه میکنم
کاری از دستم بر نمیاد و فقط گریه م یکنم